ابنخطیب داریا ابوالمعالی محمد بن احمد بیسانیاِبْنِ خَطیبِ دارَیا، ابوالمعالی محمد بن احمد بن سلیمان بیسانی (۷۴۵-۸۱۰ق/ ۱۳۴۴-۱۴۰۷م)، شاعر، ادیب و لغوی است. ۱ - کنیهسیوطی کنیه او را ابوعبدالله آورده است [۱]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
و برخی ابوالمعاطی نیز ذکر کردهاند [۲]
محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۲، ص۱۰۶، بیروت، ۱۳۴۸ق.
که ظاهراً تصحیف ابوالمعالی است. همچنانکه نسبت «نیسابوری» [۳]
عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، ج۷، ص۸۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
و «بیانی» [۴]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۴ق.
بیگمان تحریفی از بیسانی است. پدرش خطیبِ یکی از نواحی شام به نام داریا بوده و به همین سبب وی به این نام معروف شده است. [۵]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۸۲۸، بیروت، ۱۹۸۳م.
ابن حجر [۶]
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
او را داماد مجدالدین فیروزآبادی صاحب قاموس المحیط میداند. ۲ - اساتید و تحصیلاتوی علوم عقلی و نقلی، نحو، فقه و حدیث را نزد کسانی چون ابوالحرم قلانسی، عبدالوهاب بن ابی العلاء و عماد بن کثیر [۷]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
[۸]
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۹]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۱، قاهره، ۱۳۵۴ق.
فراگرفت. از کودکی به سرودن شعر پرداخت تا آنکه به قول ابن حجر [۱۰]
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، ج۶، ص۸۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۱۱]
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
بزرگترین شاعر عصر خود گردید. ابیاتی از اشعار او را به طور پراکنده در آثار نواجی، [۱۲]
محمد نواجی، حلیة الکمیت، ج۱، ص۱۳۷، قاهره، ۱۹۳۸م.
[۱۳]
محمد نواجی، حلیة الکمیت، ج۱، ص۱۳۸، قاهره، ۱۹۳۸م.
سخاوی، [۱۴]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۱، قاهره، ۱۳۵۴ق.
[۱۵]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۲، قاهره، ۱۳۵۴ق.
سیوطی، [۱۶]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
شوکانی [۱۷]
محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۲، ص۱۰۷، بیروت، ۱۳۴۸ق.
میتوان یافت که جمعاً از حدود ۷۰ بیت تجاوز نمیکند و اشعاری نیز در وصف بنای «آثار نبوی » واقع در ناحیه معشوق مصر داشته که دو بیت از آن را بر دیواره این بنا نوشته بودهاند. [۱۸]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۲، قاهره، ۱۳۵۴ق.
ابن خطیب در ابتدا شاعری هزلگو و هرزهسرا بود [۱۹]
محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۲، ص۱۰۶، بیروت، ۱۳۴۸ق.
و ابراهیم بن محمد بشتکی را هجو گفت و برهان بن جماعه قاضی را مدح و سپس هجو نمود و کسانی چون ابوالبقاء و اشرف شعبان و جلالالدین بلقینی را مدح گفت. [۲۰]
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، ج۶، ص۸۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
۳ - شاگردانابن حجر عسقلانی [۲۲]
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
شاگرد وی بود و از او شعر و حدیث شنید. سخاوی [۲۳]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۰، قاهره، ۱۳۵۴ق.
تیزهوشی و وسعت تخیل او را سخت ستوده، گوید: وی قادر بود هر حقی را باطل نمایاند و هر باطلی را حق، و هرگاه میخواست به این شیوه با بزرگان مزاح کند، نثری که خود «سریاقات» میخواند، مینگاشت و در آن کلمات معمول و آشنا را در ترکیباتی چنان مهمل و بیمعنی در پی هم مینهاد و سپس ظاهری چنان عالمانه به آن میبخشید که خواننده دچار سرگردانی میشد. کار این گونه مزاحهای او، گاه سخت بالا میگرفت. مثلاً یک بار که - به رغم این خصلت - به کار قیمت گذاری املاک دمشق مشغول بود، سند ملکی را به نام غزانیه جعل کرد و برای اجازه فروش به برهان بن جماعه عرضه داشت. قاضی برهان به فراست دریافت که این سند بر یکی از زاویههای مسجد بنی امیه به نام غزالیه منطبق است و ابن خطیب خواسته است پس از تصویب قاضی، غزانیه را به غزالیه تبدیل کند و موجب رسوایی او گردد. ابن ماجرا سبب شد که ابن جماعه در صدد دستگیری ابن خطیب برآید، اما ابن خطیب از چنگ او به قاهره گریخت و مدتی را در حمایت ابن غراب به سر برد و سپس به بیسان برگشت و در آنجا رحل اقامت افکند. [۲۴]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۰-۳۱۱، قاهره، ۱۳۵۴ق.
در اینجا بود که هجاگویی و هرزهسرایی را رها کرد و به زهد و پارسایی روی آورد [۲۵]
محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۲، ص۱۰۶، بیروت، ۱۳۴۸ق.
و سرانجام در بیسان درگذشت. ۴ - آثار خطیآثار خطی موجود او عبارت است از انموذج مراسلات در دمشق، قصیدهای (۲۶ بیت) در برلین؛ موشحهای در گوتا (پرچ، و دیوان شعر او که به گفته زرکلی [۲۶]
زرکلی، اعلام، ج۵، ص۳۳۰.
یک نسخه از آن در رباط موجود است. آثاری چند نیز به او نسبت دادهاند که عبارت است از ارجوزهای شامل ۳۰۰ بیت که در آن به ذکر راویان پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) و صحابه پرداخته؛ الامتاع بالاتباع؛ الامداد فی الاضداد؛ تحصیل الادوات بتفصیل الوفیات در تاریخ صحابه؛ رونق المحدث [۲۷]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۱، قاهره، ۱۳۵۴ق.
سبک النظم مع الشرح [۲۸]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
طرح الخصاصة بشرح الخلاصة که [[شرح الفیة ابن مالک]] است؛ طَرْف اللسان بطرق الزمان؛ کتاب اللغة [۲۹]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۱، قاهره، ۱۳۵۴ق.
اللّیث و الضرغام در علم لغت [۳۰]
سیوطی، بغیة الوعاة، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
محبوب القلوب؛ مطالب المطالب؛ ملاذ الشّواذّ در شواذّ لغوی قرآن [۳۱]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۶، ص۳۱۱، قاهره، ۱۳۵۴ق.
نهایة الامنیات فی الکلام علی حدیث اہنّما الاعمال بالنیات. [۳۲]
محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۲، ص۱۰۷، بیروت، ۱۳۴۸ق.
۵ - فهرست منابع(۱) ابن تغری بردی، النجوم. (۲) احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م. (۳) عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق. (۴) زرکلی، اعلام. (۵) محمد سخاوی، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۴ق. (۶) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م. (۷) محمد شوکانی، البدر الطالع، بیروت، ۱۳۴۸ق. (۸) عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۹) محمد نواجی، حلیة الکمیت، قاهره، ۱۹۳۸م. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخطیب داریا»، ج۳، ص۱۱۵۵. |